رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2010

چو ايران نباشد تن من مباد ، بدين بوم و بر زنده يک تن مباد

دريغ است ايران که ويران شود ، کنام پلنگان و شيران شود مگه میشه به ایران افتخار نکرد؟!!!!!!!!!! بهتر بود بپرسی به کجای ایران افتخار نمی کنی؟ به ذره ذره خاک ایران ، به تک تک ایرانیا (به غیر عرب صفتا ، غرب زده ها ) به اینکه نژادمون آریایی ،اونم آریایی برتر افتخار می کنم. به این افتخار میکنم که هیچگاه بت پرست نبودیم . به کوروش کبیر ، داریوش بزرگ ، خشایار شاه ، کاوه آهنگر ، آرش کمانگیر ، سیاوش ، کیومرث ، رستم، زرتشت و... منشور حقوق بشر ، منشور پارسوماش ، منشور پرشیا ، منشور شوشیانا ، منشور پاسارگاد ، فروهر همه اینا غرور آفرینه . به فردوسی، خیام، حضرت حافظ ، مولانا رومی ، سعدی ،عطار ، نظامی ، وحشی بافقی ، ارد بزرگ ،ابوعلی سینا ، ابو ریحان بیرونی ، رازی و... به پارسه ، خلیج همیشه فارس ، پاسارگاد ، شهر سوخته(مهر گنجینه سر به )، چغازنبیل ، بیستون ، نقش رستم ، تخت سلیمان ، طاق بستان ، کاخ تیسفون(بزرگترین طاق آجری دنیا)و... افتخار می کنم. به این افتخار می کنم که ما ایرانی ها شادترین مردم دنیا بودیم و پدران ما جشن و پایکوبی رو عبادت می دونستند . کل جهانیان در مقابل بزرگی ایران و

ناصر خسرو قبادیانی

ناصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود. شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج. نیمه‌های شب صدای فریاد و ناله شنید. برخاست و از خانه بیرون آمد. صدای فریاد و ناله‌های دلخراش و سوزناک از بالای کوه به گوش می‌رسید. مبهوت فریادها و ناله‌ها بود که شبان دست بر شانه‌اش گذاشت و گفت: این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شب‌ها ناله‌هایش را می‌شنویم. چون در بین ما نیست همین فریادها به ما می‌گوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال می‌شویم که نفس می‌کشد. ناصر خسرو گفت: می‌خواهم به پیش آن مرد روم. مرد گفت: بگذار مشعلی بیاورم و او را از شیار کوه بالا برد. ناصر خسرو در آستانه غاری ژرف و در زیر نور مهتاب مردی را دید که بر تخته سنگی نشسته و با دو دست خویش صورتش را پنهان نموده بود. مرد به آن دو گفت از جان من چه می‌خواهید؟ بگذارید با درد خود بسوزم و بسازم. ناصر خسرو گفت: من عاشقم این عشق مرا به سفری طول دراز فرا خوانده، اگر عاشقی همراه من شو. چون در سفر گمشده خویش را باز یابی. دی

سخنان بزرگان

شباهنگام برای خانواده و نزدیکانت نامه بنویس و در روز برای اربابان و سرپرستان . ارد بزرگ عشق از آنجا که با معشوق پیوند می خورید آغاز می گردد و تا حرکت موزون و هماهنگی روح هایتان امتداد می یابد. هنگامی که جان هایتان یکی می شوند ، آن گاه با تمامی وجود عشق خواهید ورزید.دیگر چیزی بین شما نیست که از جنس عشق نباشد . پیوند مقدس همین است. شور و شعف ، وجد و شادمانی واقعی هم ، این است . باربارا دی آنجلیس عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. دیزرائیلی بقیه در ادامه مطلب...... آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است . فردریش نیچه خنده در ورای خود رازها در سینه دارد . ارد بزرگ برای انکه در زندگی دچار لغزش نشوی همواره قلب خود را پاک نگه دار. کارلایل بدبختی می تواند به ما بیاموزد که خوشبخت باشیم. ژول رومن بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات مصیبت و عذاب کشیده ، بهترین دلیلش هم این است که در بین تمام آنها فقط او می تواند بخندد . نیچه فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلند

شجاعت از دیدگاه بزرگان

مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . گوته مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد . ارد بزرگ شجاعت مانند عشق ، از امید تغذیه می شود . بناپارت آدم شجاع یکبار می میرد ولی ترسو هزار بار . الین چانک آنکه را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست . سعدی مهارت دریانورد در طوفان و شجاعت سرباز در میدان جنگ، ظاهر می گردد، باطن و سیرت مردم را در حین بدبختی و مصیبت آنها ، می توان شناخت. دانیال حکیم شجاعت داشته باش تا با حقیقت رو به رو شوی . استون برای‌ ازدواج‌ كردن‌، بیش‌ از جنگ‌ رفتن‌، شجاعت‌ لازم‌ است‌. كریستین‌ شجاعت حقیقی ،موفق شدن بر شداید زندگی است . ناپلئون از ابرانسان است كه انسان های برتر دلگرمی و شجاعت می گیرند . فردریش نیچه پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویدا است . ارد بزرگ منبع سایت دل سوخته مهرزاد رضاپور http://delsokhteh.mihanblog.com/post/2

ترس از دید دیگاه بزرگان

آرمان های خویش هیچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان های خویش بترس . ارد بزرگ فرصت مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . گوته نشان ترس کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی انسانهای فرهمند . ارد بزرگ ترس از شكست در غرب دلبستگی ما به موفقیت باعث سست شدن ما در خطر كردن می شود. آنچه از این خطر كردن می آموزیم به آن موفقیت می ارزد. و این ترس از شكست است كه تعیین می كند كه بیاموزیم یا نه؟ . پاركر پالمر از یک چیز در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است . ناپلئون بناپارت سرباز ترسو سربازی که می ترسد ، جان خود و دیگر سربازان را به خطر می افکند . ارد بزرگ دنیایی صوفیانه آدمیان ترسو و ناکارآمد خود را در دنیایی صوفیانه قهرمان می بینند . ارد بزرگ راه خطا اگر به راه خطا رفتی از بازگشتنش مترس . کنفوسیوس تنها راه تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است. ما غالبا به طرف حوادثی کشیده می شویم که از رویارو شدن با آنها وحشت داریم.بنابراین اگر از تنهایی بترسید تنهایی را برای خود به ارمغان می آورید. اگر از بدهکار بودن بترسید

دلربایی پیش از مرگ

اندیشمند و متفکر برجسته ایرانی " ارد بزرگ " می گوید : (( نوازش و دلربایی زیاد ، پیشاپیش بستر مرگ را فراهم کند )) اما این حقیقت را قرنها پیش سردار متجاوز مغول نمی دانست ده سال بود که حاکم نظامی کرمانشاه شده و در این مدت مدام چشم چرانی می کرد و پی عیش و نوش بود. برای چندمین بار عاشق گشته و بی قرار دختر یکی از معتمدین کرمانشاه شده بود پس از چند روز خودخوری بلاخره اختیار از کف بداد و به خانه آن آدم آبرومند یورش برده و گیسوی دختر را در چنگال گرفته و بر زمین می کشید . تیغ شمشیر در زیر گلوی خانواده دختر بود پس کسی حتی نمی توانست التماس و خواهش کند چون دختر را به قلعه سیاه خویش برد کنیزکان دخترک را احاطه کردند دستی بر سر رویش کشیده آرایشش کرده و به اتاقی فرستادند که آن مرد نانجیب انتظارش را می کشید . دخترک دیگر چه امیدی می توانست داشته باشد ، چون مرغ اسیری در چنگال اژدها . گلویش پر از بغض بود و چشمانی مضطرب . با خود گفت خودم را می کشم تا از این ننگ خلاصی یابم . اما ناگهان فکری به سرش زد و به سردار گفت من آماده ام تا تو را امشب از خویش راضی کنم اما پیش از آن باید از پدرم اجازه بخواه

بزرگ شیروان

آخرین بازمانده ارگ باستانی شیروان (محل فرمانروایی شهر) خاندان او بوده اند که از آن بین شخصیت کاریزمایی نظیر ارد بزرگ ، درخشیده است . پس از این رو هم عنوان "بزرگ شیروان" تنها لایق اوست . وسعت اندیشه و خرد چه مرتبه ممتازی به شخصیتش بخشیده است . او برعکس بسیاری از ریش سفیدان صوفی مسلک ، اهل عمل است . مردان عملگرایی همانند قهرمان ملی افغانستان "احمدشاه مسعود" دوستدار اندیشه های او بوده اند . و یا اهل قلم همانند بانو "فرزانه شیدا" که در شرایط اوج درد و بیماری ، از نوشتن کتاب یازده جلدی "بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ" غافل نشد و آن را به سرانجام رسانید . با این که پزشکان نروژ به خاطر دردهای شدید عضلانی در دستهایش ، او را از نوشتن منع کرده بودند . اما او نمی توانست از وظیفه بزرگی که بر دوش داشت دست بکشد ، استقامت نمود و در همان شرایط یازده جلد کتاب خویش را که بررسی آرا و اندیشه های بزرگ شیروان است را به پایان رسانید . برگرفته از سایت بزرگ شیروان

ارد بزرگ می گوید : ساختاری که با سرشت آدمی سازگار نباشد توان پایداری ندارد

بررسی و پژوهش از مسعود اسپنتمان sepitemann@yahoo.com فرگِرد ساختار: ارد بزرگ می گوید : ساختاری که با سرشت آدمی سازگار نباشد توان پایداری ندارد . ارد بزرگ می گوید : نیرومندترین ساختارها ، نرم ترین آنهاست ، ساختارهای خشک و سخت خیلی زود نابود می گردند . از دیدگاه نگرش به شالوده ی ساخت و بهره برداری، دو گونه ساختار داریم. ساختارهای ابزارواره ای، با اراده ی آدمی ساخته میشوند. چنین سازه هایی، ماشینی هستند که ما بر اساس بهره مندی و بهزیستی خود میسازیم و برای رسیدن به هدفهای خود آن را اداره میکنیم. برای نمونه، دولتِ ابزارواره، ساختاریست برآیند قراردادی که برای نظم آفرینی و امنیت به بهای کراندار کردن کنشهای آدمی بسته میشود. دولتی چیزی را فراهم میکند که طبیعت پوشش نداده است و آن آشتی و امنیت و آزادی اجتماعی است. ساختارهای اندامواره ای، به اندامواره های پیشرفته ای مانند میشوند. اینگونه ساختارها، تنواره ای زنده و دارای گوناگونی و پیچیدگی اند. برای نمونه، دولتِ اندامواره، ابزاری نیست که انسان برای رسیدن به هدف ویژه ای آن را ساخته باشد، بلکه مانند خانواده و جامعه، اندامواره ایست که خود دگردیسی و

آزادی از دیدگاه ارد بزرگ

مردم نیوز : پاسخ های ارد بزرگ به پرسش هایی پیرامون آزادی : * آزادی چیست ؟ ابزار پیراستن نارستی های آدمیان است . * دشمنان آزادی چه کسانی اند ؟ خودکامگان گروه هایی که بی هماورد ، دستگاه فرمانروایی را در اختیار می گیرند . * آیا آزادی بستر هرج و مرج ، شورش و بی بند و باریست ؟ آزادی خود بزرگترین مانع هر نوع هرج و مرجی است . * عده ایی می گویند آزادی غرب را به فساد رساند ؟ آنها پیشینه اروپا و باختر را نمی دانند این بخش از جهان امروز پاکترین دوران خویش را تجربه می کند . * بدترین تعریف از آزادی چیست ؟ همین موردی که شما گفتید ، برابر دانستن آزادی با بی بند و باری ! * چرا عده ایی این تعریف را از آزادی دارند ؟ چون بیم دارند داشته هایشان از دست برود آنها می دانند وجود آزادی رسوایشان می کند پس به بدترین شکل ممکن آن را هجو می کنند . * آزادی فکر و بیان کی بدست می آید ؟ آن گاه که بتوان خودکامگان را با قوانین و هنجاری درست مهار کرد . * چه کسانی بزرگترین مدافعان آزادیند ؟ از خود گذشتگان آنانی که قدرت را بدون ترس به دیگری واگذار می کنند . * آزادی دارای چه ویژه گی اساسی است ؟ ارزیابی و نقد ، بزرگترین

مردم به دنبال گزارش روزانه فرمانروایان نیستند

ارد بزرگ میگوید: مردم به دنبال گزارش روزانه فرمانروایان نیستند، آنان دگرگونی و بهروزی زندگی خویش را خواستارند برای اندازه گیری چندی(کمیت) و چونیِ(کیفیت) هر چیز، ابزار ویژه ای بایسته است. برای اندازه گیریِ "چندی" ها دو گونه ابزار شناخت داریم. ابزارهای چندیِ پیوسته و چندیِ گسسته ابزارهای چندیِ پیوسته، آماره (رقم) ها را با خردیزه (اعشار)، پیوسته وار به سنجشگر خود نشان میدهد. ابزارهای چندیِ گسسته، آماره ها را گسسته وار بی خردیزه نمایش میدهد. چون 1 – 2 – 3 – 4 – 5 برای اندازه گیری "چونی" ها از صفت های کیفی بهره برداری میشود همچون نشان دادن چونیِ چیزها با نشانه ی: خوب – میانه – بد؛ فرمانروایان فرهمند تا پیش از آنکه به دام دیوانسالاری بیفتند، سخت در پی خرسندگردانی مردم خویشند. به فرمان یزدانِ پیروزگر / به داد و دهش تنگ بستم کمر چراکه فره ی آنها از میزان خرسندی زیردستانشان سرچشمه میگیرد. در این وینه، آنان با دید "چندی" نگر، افزایش میزان بهروزی مردم خویش، یا کم و کاستی آن را میسنجند. چنین سنجشی برآیند سالها نیک کرداری یا بدکنشی را آشکار میسازد. با پیشرفت و فرگشتگی

داستانهای کوتاه

معبد شیوا تفسیرهای خاخام خدا و کودک مورچه اینم از سیزده به درشون.... رویاها عملیات‌ کربلای‌ پنج‌ شلمچه وسوسه ماجرای مرد خبیث ارشک و رودخانه مردمی درسی از ابومسلم خراسانی روسپی و راهب از پائولو کوئیلو راه بهشت از پائولو کوئیلو دلمشغولی های شاه سلطان حسین خشم فرمانروای یزد کوزه ترک خورده سفر هفتاد ساله ساختن روح شادی در تنهایی نیست فروتنی فریاپت قهرمان های آدمهای کوچک میخهایی بر روی دیوار عشق بورزید تا به شما عشق بورزند مزدور برایت ارزوی کافی میکنم!!! نا امیدی خردمندان را هم به زمین می زند لیلی، خودش را به آتش کشید لیلی، تشنه تر شد لیلی، پروانه خدا لیلی، نام دیگر آزادی وجود و دریای خرد آیا تکرار تاریخ ممکن است لیلی، رفتن