رد شدن به محتوای اصلی

ناصر خسرو قبادیانی

ناصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود. شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج.

نیمه‌های شب صدای فریاد و ناله شنید. برخاست و از خانه بیرون آمد. صدای فریاد و ناله‌های دلخراش و سوزناک از بالای کوه به گوش می‌رسید.

مبهوت فریادها و ناله‌ها بود که شبان دست بر شانه‌اش گذاشت و گفت:

این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شب‌ها ناله‌هایش را می‌شنویم.

چون در بین ما نیست همین فریادها به ما می‌گوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال می‌شویم که نفس می‌کشد.

ناصر خسرو گفت: می‌خواهم به پیش آن مرد روم.

مرد گفت: بگذار مشعلی بیاورم و او را از شیار کوه بالا برد.

ناصر خسرو در آستانه غاری ژرف و در زیر نور مهتاب مردی را دید که بر تخته سنگی نشسته و با دو دست خویش صورتش را پنهان نموده بود.

مرد به آن دو گفت از جان من چه می‌خواهید؟ بگذارید با درد خود بسوزم و بسازم.

ناصر خسرو گفت: من عاشقم این عشق مرا به سفری طول دراز فرا خوانده، اگر عاشقی همراه من شو. چون در سفر گمشده خویش را باز یابی. دیدن آدم‌های جدید و زندگی‌های گوناگون تو را دگرگون خواهد ساخت. در غیر اینصورت این غار و این کوهستان پیشاپیش قبرستان تو و خاطراتت خواهد بود....

چون پگاه خورشید آسمان را روشن کند براه خواهم افتاد اگر خواستی به خانه شبان بیا تا با هم رویم.

چون صبح شد آن مرد همراه ناصرخسرو عازم سفر بود. ......

سال‌ها بعد آن مرد همراه با همسری دیگر و دو کودک به دیار خویش بازگشت در حالی که لبخندی دلنشین بر لب داشت..

اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ می‌گوید: "سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان می‌کنی. به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو... لبخند آدمیان اندیشههای سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود. "

شوریدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خویش یافتند همانجا کاشانه‌ای بسازند، و چون دلتنگ شوند به دیار آغازین خویش باز گردند.

باید دنبال شادی ها گشت ، غمها خودشان ما را پیدا می کنند.(فردریش نیچه)


منبع :

http://manocher.blogsky.com/1388/12/01/post-1/

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پرستاران مهربان و دلسوز، نغمه خوش زندگی دوباره هستند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

کوشش برای تندرستی همگانی، یکی از مهمترین کارهای دیوانسالاران است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی گرفتار شدن در روزمرگی، بلای خاموش عرصه بهداشت و درمان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پزشک، نماد ادب و امید است و چه فرهمندی بالاتر از این... فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی تاریخ گواه آن است که حماقت، نادانی و بازیگوشی، دشمنان مهم تندرستی بوده اند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی آدمهای هوشمند، تندرستی را در زندگی و رفتاری خردمندانه و آگاهانه می یابند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

سخن استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

در زندگی نادان، سرانجام یک گره، هزاران گره باز نشدنی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ارمغان کُرنش در برابر نادان، سختی دو چندان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی چه بسیار آدمیان نادانی که مهربانی شایستگان را بر نمی تابند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی شمشیر نادان هایی که در برابر خردمندان می ایستند، خودسری است و خودستایی. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی نادان، همیشه از آز و فزون خواهی خویش، خسته است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بخشی از بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *برآزندگان *

- فرگر د برآزندگان (( زندگی چیست نمی دانم من من فقط میدانم زندگی سهم من از بودنم است )) (* شاعر: مهدی مقدسی *) دراین بخش از فرگرد های ارد بزرگ در فرگرد برازندگان اولین سوالی که دراولین قدم , فکر را مشغول میکند , این خواهد بود که "برآزندگان " چه کسانی , ممکن است باشند. از دیدگاه من برآزندگان افرادی هستند که در صحنه ی زندگی سازنده ومهیا کننده ی زندگی بهتر برای مردم می باشند . میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . ارد بزرگ این گروه شامل : بزرگان : اندیشمندان ، کاشفان ومخترعین ، و استادان وعُلمای هرگونه دانش علم وپیشه وصنعت ..... می باشند و اینگونه افراد نیز چون فرگرد "مردان وزنان کهن" انسان هائی از میان خود ما هستند تفاوت" برآزندگان " این است که اینان در زندگی خود چه به فقر باشد چه به ثروت , هرگز هیچ چیز را مانع یادگیری خود نمی دانند و بسیار نیز کنجکاوند این گروه همواره دانشی بیشتر از یک یا دودانش را در زندگی خود دنبال می کنند علاقمندی های متنوعی دارند ، بموقع وبی موقع از هر گونه تفریحاتی که در آن شور و انرژی وجودداشته باشد یا بگونه ای کنجکاوی وهی