رد شدن به محتوای اصلی

آدمهای فرهمند به نیرو و توان خویش باور دارند.

نویسنده مطلب زیر "مسعود اسپنتمان" پژوهشگر کشورمان می باشد

sepitemann@yahoo.com



ارد بزرگ می گوید : آدمهای فرهمند به نیرو و توان خویش باور دارند.


با واژه ی فره نخستین بار در اوستا آشنا میشویم و در سرچشمه های پهلوی و در نیکونبشتار فردوسی پاکزاد با آن خوی میگیریم... گفتار درباره ی فره میتواند موضوع کتابی سترگ قرار بگیرد، ازین رو در کوته نوشته ای که در دست دارم نمیتوانم بونده به آن بپردازم ....
فره از آغاز باشندگی انسان با وی بوده، با او به شکار میرود و او را شاهنشاه رمگان میسازد. فره آن نیروی معنوی است که فرد را توانا میسازد، فراتر از هستی و توانایی خویش ابرکارهایی انجام دهد و او را از گروه جداسر سازد. نمونه فره را میتوان در افرادی دید که با جذبه سخنان خویش، گروهی را گرد آورده بر آنها فرمانروایی میکند.
فرهمند در آغاز تاریخ، کسی بوده که در تنگناهای نخستین زندگی آدمی، با نیروی جان و روان خویش راهگشای سختیها بوده است. او یک شکارچی، یا یک پزشک بوده که آدمی نخستین را از شر درندگان و خشکسالی و بیماری رهانیده است. فره در ایران (به ویژه در شاهنامه) نیز سرگذشتی همسان با تاریخ بشریت دارد. کیومرث و هوشنگ و تهمورث زینوند راهبری فرهمندانه ای بر زیردستان دارند. آنها ازین رو فرهمندند که نیازهای نخستین آدمی را توانسته اند به خوبی برآورده کنند. کیومرث و هوشنگ (در معنی سازنده خانه خوب) خوراک و پوشاک و خانمان و آتش را به ارمغان می آورند. تهمورث نیز در جنگ با دیوان، رامش و امنیت همچنین دبیره و نوشتن را هدیه میدهد. آنها فرهمندند ازین رو که "به نیروی خویش باور دارند" آنها همانند نیاکان نخستینشان سیماچه (ماسک) ای به چهره میزنند و "من" خود را برای یاوری به قوم خویش گسترش میدهند. گونه ای دیگر از فرهمندان، جادوگران قبیله بودند که با زدن سیماچه شیر به چهره، به شکار میپرداختند، نه اینکه به شیر بودن وانمود کنند، آنها واقعا باور داشتند که شیر هستند....آنها نخستین خودآگاهانند.

البته فراموش نکنیم در سرزمینهایی که چهره روشنی از خداوند دارند، فره، ارمغانی ایزدی به شمار می آید. و همین نکته موجب گمراهی بسیاری از پژوهشگران نوین ایران گشته است. آنها میپندارند فرهمند با زور بر مردمان چیره گشته و از برای نگاهبانی از جایگاهش، باشندگی خود در پایگاه رهبری را به خداوند نسبت میدهد... و نمونه می آورند جمشید گفت (همه شهریاری، همم موبدی) یا (چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه) و یا آنکه داریوش و خشایارشا و شاهان ساسانی را با الگوی خویش کالبد میزنند.
در حالی که حقیقت به وارون اندیشه ی آنهاست. فرهمند از آن روی فرهمند است که برترین قوم خویش در راهبری است، گرچه فرمانروایی او بر مردمان از حق حاکمیت مردم زیردست وی شالوده نمیگیرد (چنانکه در الگوی باختریان است) اما او اگر نتواند خویشکاری اش در برآوردن آرزوها و خواسته های مردم را به سرانجام برساند، دیگر فرهمند نیست. برای نمونه فر، سه بار از جمشید میگسلد، چرا که او به سرچشمه ی ایزدی فره تاخته است و این مردمند که با روی آوردن به ضحاک ماردوش از او روی میگردانند. یا نوذر که راه بیدادگری میپوید و مردمان بر وی میشورند.... این نهند را، ارد بزرگ به نیکویی دریافته است که فرهمندی به نیروی توش و توان آدمی بستگی دارد. فرهمندان نخستین، جنگاورانی بودند که برای شکار یا جنگ با دیگر قبایل، قوم خود را یاوری میکردند. ماکس وبر مینویسد: فرهمندی جنگاوران، همیشگی نبوده است، چرا که در روزگار آشتی نیازی به آنها نبوده است، به همین شوند شاید فرهمندی پادشاه در ایران از زمانی رسمی و روزمره میگردد که آریاییان بر دیوان جنگجو چیره میگردند و به همین شوند کشور نیاز به جنگجویانی همیشگی پیدا میکند تا رایش و نظم را در جامعه برقرار سازند . یعنی در زمان جمشید.
فرهمندی ناب با فرهمندی روزمره اندکی تفاوت دارد. فرهمندی روزمره، بقای خویش را از "اثبات هر روزه خود" به "سنت" وامیگذارد. اما فرهمند ناب هر روز و هر ساعت شایستگی خود را باید به همگان اثبات کند. رستم و بهرام دو پهلوان ایرانی هستند که فرهمندانی ناب هستند....
ایرج و به ویژه سیاوش دو شاهزاده فرهمند هستند... آیین های ور گرم و ور سرد (گذشتن از آتش یا ریختن سرب گداخته روی سینه) از گونه آزمون شناسایی فرهمندی در آدمی است



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

10 ایده برای کمک به اداره زندگی پرمشغله‌

ساده کردن زندگی لزوماً به این معنی نیست که از چیزهایی که می خواهید در زندگی، بگذرید. درواقع، دقیقاً متضاد این است. ساده کردن زندگی به شما زمان بیشتری برای انجام کارهایی که وقت و انرژی برایشان می خواهید، می دهد (مثل ورزش، کتاب خواندن یا شرکت در یک کلاس آموزشی). این ایده ها را امتحان کنید تا زمان، هزینه، پشتیبانی و فضای بیشتری در زندگی پرمشغله تان ایجاد کنید. 1. یک عادت جدید در خودتان ایجاد کنید و آنرا به سایر اعضای خانواده هم آموزش دهید: هیچوقت بدون اینکه چیزی با خود ببرید اتاق را ترک نکنید. مثلاً اگر در طول شب می خواهید از اتاق نشیمن به آشپزخانه یا اتاق خواب بروید، وسیله ای که باید به محل خود برگردانده شود را در راه با خود ببرید. 2. اگر خانواده پرجمعیتی دارید که تعداد زیادی باید از یک حمام و دستشویی استفاده کنند، برای هرکس یک سبد مخصوص درنظر بگیرید که وسایل مخصوص حمام خود را در آن نگه دارند و حتماً پس از استفاده آنرا به اتاق خود برگردانند. درست مثل زندگی در خوابگاه های دانشجویی. اینکار باعث می شود فضای حمام شلوغ و بی نظم نشود و هرکس به راحتی از وسایل خود استفاده کند و جروبحثی هم پیش ن...

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *اسطوره*

- فرگر د اسطوره اکنون در فرگر د اسطوره از خود می پرسیم :اسطوره کیست؟آیا با در نظر گرفتن فرگرده های مردان وزنان کهن و همچنین آگاهی ار اینکه برآزندگان چه کسانی هستند با خود به اندیشه فرو نخواهیم رفت که چه کسی اسطوره است و لزوما چه کسی نیز می بایست اسطوره باشد؟! همانگونه که میدانید اسطوره های" افراد الگو" در جامعه اشخاص مشخصه ای هستند که جامعه افکار وعقاید آنان را می پذیرد واز آنجا که دیدگاههای آدمیان متفاوت است لذا هر کسی اسطوره و الگوی خود را دنبال می کند و درعین حال اینکه چنین کسی چگونه افکاری را دنبال می ند بستگی به آن دارد که هدف ما از دنباله روی از یک اسطوره چه باشد بطور مثال آنکه در زمینه های دینی و مذهبی بدنبال الگوی مناسب است الگوی دینی خود را برمی گزیند و به همین شکل انتخاب ما با درنظر گرفتن ایده ها اسطوره ها والگو ها صورت میگیرد... چرا که آدمی همواره در پی خویش میگردد در " خود واقعی درون خود" را تا دریابد چه را از زندگی طلب می کند و خواهان چیست وکدامین اندیشه و عملی رادر زندگی می پسندد می پدیزد، دوست دارد ویا قبول میکندتا بواسطه ی ان توشه ای برای راه رفتن ...

بخشی از بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *فرمانروا*

- فرگر د فرمانروا آن چنان به ایران علاقه مندم که حتی تمام بهشت را با یک وجب از خاک ایران عوض نمی کنم. «عارف قزوینی» دراین بخش نگاهی اجمالی خواهیم داشت بر تاریخ فرمانروایان ایران وجهان و بر اساس آن به نام جدید فرمانروا خواهیم رسید که بنام پرزیدنت یا رئیس جمهور تغییر یافته است. .... تاریخ گذشتگان نشان می دهد که همانگونه که از نام فرمانروا نیز برمی خیزد درزمان های گذشته فرمانروا کسی بود که درجامعه پیشین فرمان دهنده وآمر و امر دهنده بر دیگران بود و انتخاب یک فرمانروا نیز بدست مردم نبود واز پدر به پسر میرسید درنتیجه مردم یک کشور هیچگونه انتخابی دراین زمینه نداشتند وبدین شکل فرمانروا انسانی صالح بود یا خیر فرقی بحال جوامع آنزمان نمیکرد . وهمچنان نیز درکشورهائی که پادشاه یا فرمانروا حکفرمائی میکند نسل به نسل این مقام به فرزند بعدی به ارث میرسد تفاوت کوچکی که دراین میان صورت گرفته است از لحظ انتخاب در جامعه ی امروزی این است که درصورتی که فرزند اول پادشاهی در ممالک اروپائی دختر باشد دیگر منتظر اینکه فرزند بعدی شاید پسر باشد و یا اینکه حتما پادشاهی پسر دار شود نمی مانند ، و همان دختراول بعنوان...