رد شدن به محتوای اصلی

*برخي آدم‌ها هيچ‌گاه از زندگي خود راضي نمي‌شوند

بعضي آدم‌ها با وجود آنكه چيزهاي زيادي در زندگي خود ندارند، اما از آن‌ها به بهترين شكل استفاده مي‌كنند، اما برخي...

به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگي به نشاني http://moonlight_77.persianblog.ir آمده است: پادشاهي که يک کشور بزرگ را حکومت مي‌کرد، باز هم از زندگي خود راضي نبود. اما خود نيز علت را نمي‌دانست. روزي پادشاه در کاخ امپراتوري قدم مي‌زد. هنگامي‌که از آشپزخانه عبور مي‌کرد، صداي ترانه‌اي را شنيد. به دنبال صدا، پادشاه متوجه يک آشپز شد که روي صورتش برق سعادت و شادي ديده مي‌شد.

پادشاه بسيار تعجب کرد و از آشپز پرسيد: چرا اينقدر شاد هستي؟ آشپز جواب داد: قربان، من فقط يک آشپز هستم. تلاش مي‌کنم تا همسر و بچه‌ام را شاد کنم. ما خانه حصيري تهيه کرده‌ايم و به اندازه کافي خوراک و پوشاک داريم. بدين سبب من راضي و خوشحال هستم.

پس از شنيدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزير در اين مورد صحبت کرد. نخست وزير به پادشاه گفت: قربان، اين آشپز هنوز عضو گروه ‌٩٩ نيست. اگر او به اين گروه نپيوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبيني است.

پادشاه با تعجب پرسيد: گروه ‌٩٩ چيست؟ نخست وزير جواب داد: اگر مي‌خواهيد بدانيد که گروه ‌٩٩ چيست، بايد چند کار انجام دهيد: يک کيسه با ‌٩٩ سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذاريد. به زودي خواهيد فهميد که گروه ‌٩٩ چيست.

پادشاه براساس حرف‌هاي نخست وزير فرمان داد يک کيسه با ‌٩٩ سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند.

آشپز پس از انجام کارها به خانه بازگشت و در مقابل در کيسه را ديد. با تعجب کيسه را به اتاق برد و باز کرد. با ديدن سکه‌هاي طلايي ابتدا متعجب شد و سپس از شادي آشفته و شوريده گشت. آشپز سکه‌هاي طلايي را روي ميز گذاشت و آنها را شمرد. ‌٩٩ سکه؟ آشپز فکر کرد اشتباهي رخ داده است. بارها طلاها را شمرد. ولي واقعا ‌٩٩ سکه بود. او تعجب کرد که چرا تنها ‌٩٩ سکه است و ‌١٠٠ سکه نيست. فکر کرد که يک سکه ديگر کجاست؟ شروع به جستجوي سکه صدم کرد. اتاق‌ها و حتي حياط را زير و رو کرد. اما خسته و کوفته و نااميد به اين کار خاتمه داد.

آشپز بسيار دل شکسته شد و تصميم گرفت از فردا بسيار تلاش کند تا يک سکه طلايي ديگر به دست آورد و ثروت خود را هرچه زودتر به يکصد سکه طلا برساند.

تا ديروقت کار کرد. به همين دليل صبح روز بعد ديرتر از خواب بيدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد که چرا وي را بيدار نکرده‌اند. آشپز ديگر مانند گذشته خوشحال نبود. او فقط تا حد توان کار مي‌کرد.

پادشاه نمي‌دانست که چرا اين کيسه چنين بلايي برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزير پرسيد.

نخست وزير جواب داد: قربان، حالا اين آشپز رسما به عضويت گروه ‌٩٩ درآمد. اعضاي گروه ‌٩٩ چنين افرادي هستند: آنان زياد دارند اما راضي نيستند. تا آخرين حد توان کار مي‌کنند تا بيشتر به دست آورند. آنان مي‌خواهند هر چه زودتر "يکصد" سکه را از آن خود کنند. اين علت اصلي نگراني‌ها و آلام آنان مي‌باشد. آن‌ها به همين دليل شادي و رضايت را از دست مي‌دهند و البته همين افراد اعضاي گروه ‌٩٩ ناميده مي‌شوند.




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

10 ایده برای کمک به اداره زندگی پرمشغله‌

ساده کردن زندگی لزوماً به این معنی نیست که از چیزهایی که می خواهید در زندگی، بگذرید. درواقع، دقیقاً متضاد این است. ساده کردن زندگی به شما زمان بیشتری برای انجام کارهایی که وقت و انرژی برایشان می خواهید، می دهد (مثل ورزش، کتاب خواندن یا شرکت در یک کلاس آموزشی). این ایده ها را امتحان کنید تا زمان، هزینه، پشتیبانی و فضای بیشتری در زندگی پرمشغله تان ایجاد کنید. 1. یک عادت جدید در خودتان ایجاد کنید و آنرا به سایر اعضای خانواده هم آموزش دهید: هیچوقت بدون اینکه چیزی با خود ببرید اتاق را ترک نکنید. مثلاً اگر در طول شب می خواهید از اتاق نشیمن به آشپزخانه یا اتاق خواب بروید، وسیله ای که باید به محل خود برگردانده شود را در راه با خود ببرید. 2. اگر خانواده پرجمعیتی دارید که تعداد زیادی باید از یک حمام و دستشویی استفاده کنند، برای هرکس یک سبد مخصوص درنظر بگیرید که وسایل مخصوص حمام خود را در آن نگه دارند و حتماً پس از استفاده آنرا به اتاق خود برگردانند. درست مثل زندگی در خوابگاه های دانشجویی. اینکار باعث می شود فضای حمام شلوغ و بی نظم نشود و هرکس به راحتی از وسایل خود استفاده کند و جروبحثی هم پیش ن...

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *اسطوره*

- فرگر د اسطوره اکنون در فرگر د اسطوره از خود می پرسیم :اسطوره کیست؟آیا با در نظر گرفتن فرگرده های مردان وزنان کهن و همچنین آگاهی ار اینکه برآزندگان چه کسانی هستند با خود به اندیشه فرو نخواهیم رفت که چه کسی اسطوره است و لزوما چه کسی نیز می بایست اسطوره باشد؟! همانگونه که میدانید اسطوره های" افراد الگو" در جامعه اشخاص مشخصه ای هستند که جامعه افکار وعقاید آنان را می پذیرد واز آنجا که دیدگاههای آدمیان متفاوت است لذا هر کسی اسطوره و الگوی خود را دنبال می کند و درعین حال اینکه چنین کسی چگونه افکاری را دنبال می ند بستگی به آن دارد که هدف ما از دنباله روی از یک اسطوره چه باشد بطور مثال آنکه در زمینه های دینی و مذهبی بدنبال الگوی مناسب است الگوی دینی خود را برمی گزیند و به همین شکل انتخاب ما با درنظر گرفتن ایده ها اسطوره ها والگو ها صورت میگیرد... چرا که آدمی همواره در پی خویش میگردد در " خود واقعی درون خود" را تا دریابد چه را از زندگی طلب می کند و خواهان چیست وکدامین اندیشه و عملی رادر زندگی می پسندد می پدیزد، دوست دارد ویا قبول میکندتا بواسطه ی ان توشه ای برای راه رفتن ...

بزرگترین پیروزیهای تاریخ

نوشته زیر به قلم ادیب و نویسنده کشورمان مسعود اسپنتمان به نگارش در آمده است sepitemann@yahoo.com ارد بزرگ میگوید: پیام آوران باورهای پست، بزرگترین پیروزیهای تاریخ مردم خویش را به ریشخند گرفته اند گفتار درباره ی پیام آوران باورهای پست در ایران، زخمی تاریخی را میگشاید، که آسیب شناسی آن به ویژه در سده ی کنونی تاریخمان میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات فرهنگیمان شود. این زخم نه از شمشیر فاتحان ایران در "ایسوس"ها و "فتح المبین"ها، بلکه از قلم به دستانی است که به جای "بازگشت به خویشتن"، بزرگترین پیروزیهای تاریخ مردم خویش را به ریشخند گرفتند. زخمی که اینان بر پیکره ی پهلوان-کشور خویش زدند از زخم قلم هرودوت ها و ماراتون نویسان و الکساندر سازان سهمگین تر بوده است. یکی از آنها نوشت: کوروش پسر زنی یهودی بود که در جوانی ل... میداد و توانست از راه راهزنی به شاهی برسد. (ش.ص.خ) دیگری نوشت: کردار کوروش در پاس داشتن آیینهای بابلیان و مصریان همچون رفتار فریبنده ملکه ی انگلیس در هند بود که روبروی موشها و گاوها زانو میزد تا بتواند بهتر کشور آنها را بچاپد !! (ش.م.م) آن یکی ...